موقعیت طبیعی و شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی کشور ایران موجب شده تا این سرزمین در زمرهی یکی از نخستین زیستگاهها و کانونهای اجتماعی انسان پیش از تاریخ بشمار رود و مطالعات باستانشناسی، انسانشناسی و دیرینشناسی نیز این موضوع را تایید کرده است.
گرچه پیدایش و ظهور نخستین گروههای انسانی در فلات ایران به روشنی معلوم نیست و نمیدانیم نخستین انسانها از کجا و کدام سو به آسیای غربی و ایران مهاجرت کردهاند، ولی به اعتقاد «دکتر فیلیپ اسمیت» باستانشناس کانادایی و کاوشگر محوطهی باستانی «گنج دره هرسین» که در شمار اولین دهکدههای ماقبلی تاریخی در ایران است : «... منطقی به نظر میرسد، تصور کنیم که در دوران «پلیستوسن»(2) عمیق در حدود یک میلیون سال پیش، اجتماعات انسانی با ادوات سنگی مشخص خود بتدریج از آفریقا مهاجرت نموده و به مناطق اروپا و آسیای غربی و سپس بتدریج به نواحی میان دو رود و ایران وارد شدهاند.»(3)
«ژاک دومورگان» باستانشناس فرانسوی در اواخر قرن گذشتهی میلادی تعدادی ادوات سنگی مربوط به عهد «پلیستوسن» را ازحوزهی دریای مازندران (کاسپین) کشف کرد.(4)
در سالهای 67 و 1966 میلادی هیئتی از دانشگاه «مینوسوتا»ی آمریکا به سرپرستی «گاری هیوم» بررسیهایی در منطقهی «لادیز» و «مشکید» بلوچستان انجام داد و آثار و نمونه ابزارهای سنگی از عهد «پارینه سنگی عمیق» بدست آورد. باستانشناس نامبرده آثار یافت شده را فرهنگ «لادیزیان» نام نهاد. این یافتهها نشان میداد که جنوب شرقی ایران در عرصهی «پارینه سنگی عمیق» یعنی میان یکسد تا هشتاد هزار سال پیش مسکون بوده است.(5)
طی یک بررسی باستانشناسی و دیرینشناسی در سال 1975 میلادی در شمال غربی ایران در ناحیهی جنوب شرقی دریاچهی ارومیه و منطقهی میان مراغه ـ میانه و تبریز و در دامنههای ارتفاعات سهند، آثاری متعلق به عهد پارینه سنگی زیرین بدست آمد. این نمونههای سنگی به نخستین ساکنان شمال غربی ایران و آذربایجان تعلق داشتهاند. خانم «هند صادق کوروس» که بررسی مذکور را انجام داده، این آثار را مربوط به فرهنگ «آشولین»(6) دانسته و قدمت آنها را یکسد هزار سال پیش تخمین زده است.(7)
ناحیهی دیگری از ایران که کهنترین آثارسکونت انسان در فلات ایران در آنجا یافت شده، حوزهی کشَف رود خراسان (چهل کیلیومتری شمال شرق مشهد) است که در سالهای 75، 1974میلادی دو دانشمند به نامهای «آریایی» و «تیبالت» شناسایی و بررسی کردند. در مسیر این رودخانه خشک و سیلابی نخستین رد پای آدمی در فلات ایران و مربوط به هشتسد هزار سال پیش بدست آمد. دانشمندان نامبرده نظر دادند که از دوران «پلیوسن» دریاچهای در این منطقه وجود داشته که بتدریج خشک شده است. احتمالا اجتماعاتی از نخستین ساکنان ایران در اطراف این دریاچه ساکن بودهاند و ابزارهای گوناگون سنگی شامل : تیغهها، رندهها و چاقوهای سنگی از آنها به یادگار مانده است.(8)
پروفسور «کارلتون کون»، باستانشناس آمریکایی نخستین کاوشهای خود را دربارهی دوران «پارینه سنگی متوسط»، در چند غار باستانی ایران به نامهای : کمربند و هوتو (در نزدیکی بهشهر)، شکارچیان (واقع دربیستون)، تمتمه (در حوالی شهر ارومیه) و خونیک (در خراسان جنوبی و نزدیکی مرز افغانستان) انجام داد. وی به نتایج سودمندی از ادوار سنگی ایران و فرهنگ «بارادوستیان» دست یافت و پس از چند سال کاوش در ایران نتایج کار خود را در کتاب ارزشمند «هفت غار» و نیز کتابها و مقالاتی دیگر چاپ و منتشر کرد.(9)
کاوش در غار کمربند منجر به کشف شش لایه سکونتی در آن غار از دوران «پالئولیتیک» تا دوران «نئولیتیک پیش ازسفال»(10) گردید. در این غار تعدادی چاقوهای کوچک از سنگ چخماق و قطعاتی از استخوان سگ دریایی و آهوهای وحشی بدست آمد. ضمنا جمجمهی یک دختر بچه از نوع انسان «نئاندرتال» کشف گردید که در نوع خود منحصر بفرد بود.(11)
آثار بدست آمده از غار هوتو که مجاور غار کمربند قرار دارد مکمل آثار یافت شدهی قبلی بود. مطالعات و کاوشهای ادوار سنگی و مرحلهی غارنشینی در ایران توسط «پروفسور مک بورنی»، درشمال شرق ایران و غارهای «کی آرام» و «علی تپه» گرگان و نیز غرب ایران و حوزهی ابرسن (زاگرس) مرکزی دنبال گردید و آثاری از دورهی «موسترین»(12) احتمالا مربوط به شصت تا پنجاه هزار سال پیش گردآوری و مطالعه شد.(13)
از دورهی پارینه سنگی میانی با مشخصهی فرهنگ موسترین، آثاری در غرب و شمال غربی ایران خصوصا در غار «تمتمه» نزدیک ارومیه، غار «خر» و «شکارچیان» در بیستون کرمانشاه و دیگر غارهای حوزهی ابرسن (زاگرس) بدست آمده است.
تجمع گروههای انسانی در ادوار «پارینه سنگی فوقانی» و «فراپارینه سنگی» عمدتا در غرب ایران و در حوزهی ارتفاعات ابرسن (زاگرس) متمرکز بوده و درشمال و شمال شرقی ایران بجز لایههایی که در غار هوتو و کمربند، بهشهر و علی تپه یک بین بهشهر و گرگان کاوش گردید، آثاری از این دورهها شناخته نشده است.
باستانشناسان آثار دو دورهی یاد شده را که با تحول و تکامل دست ساختهها و ادوات سنگی همراه بوده در مراکز باستانی دره هلیلان و مناطقی چون ایزه و ایوه در شمال خوزستان و غار «خر» بیستون و غار «پاسنگر» لرستان کشف کردهاند.
بنابه اعتقاد باستانشناسان متخصص ادوار سنگی، شواهد روشن و قطعی از عصر «میانه سنگی» در ایران در دست نیست.
عصر «نوسنگی» را یک مرحلهی انقلابی در سیر حیات آدمی دانستهاند؛ زیرا در این دوره انسان در روند تکامل، گامهای بزرگی برداشت و به پیشرفتهای بسیاری در زمینههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دست یافت و ایران نیز همچون دیگر مناطق باستانی آسیای غربی و خاورمیانه در فاصلهی زمانی 9000 تا 7000 سال پیش از میلاد قدم درمسیر پیشرفت و تکامل نهاد. با افزایش جمعیت انسانی، بشر از عصر جمعآوری غذا یا (شکار) وارد مرحلهی تولید غذا یا (کشاورزی) شد. گونههایی از حیوانات و گیاهان را اهلی کرد و به خدمت گرفت. و در این دوره صنعت سفالگری و هنر معماری بوجود آمد.
آدمی با احداث خانهها و دهکدههای اولیه که به شکل بسیار ساده و ابتدایی و با گل و چینه و پوشش چوبی یا حصیری درکنارچشمهها و امتداد رودخانهها و مناطق امن ساخته میشدند غارنشینی را رها کرد و قدم به دورهی «استقرار در دهکدهها» و یکجا نشینی گذاشت که خود سرآغاز مرحلهی شهرنشینی بود.
همزمان با پیدایش نخستین دهکدهها در میان دو رود (بینالنهرین) شمالی، در ایران نیز شاهد شکلگیری دهکدههای پیش ازتاریخی هستیم. از آن جملهاند : «تپه سراب» و «تپه آسیاب» کرمانشاه، «تپه گنج دره» در هرسین، «تپه گوران» در منطقه هُلیلان، «تپه حاجی فیروز» در نقده (آذربایجان غربی)، تپه «عبدالحسین» در استان کرمانشاه، تپههای «موسیان» و «علیکش» درمنطقهی دهلران، تپه «سنگ چخماق» در شاهرود، تپه «زاغه» دردشت قزوین، نخستین لایههای سکونتی در «سیلک» کاشان و تپههای «چغابنوت» و «بُنه فاضلی» درشمال دشت خوزستان. در میان تمام مراکز تاریخی یاد شده، تپه «گنج دره» هرسین به دلیل مشخصههای فرهنگی و باستانشناختی، بعنوان کاملترین و کهنترین دهکدهی پیش ازتاریخی مورد قبول عموم باستانشناسان قرار گرفته است.
براساس شواهد موجود معماری، اول بار در گنج دره و چند تپهی باستانی عصر استقرار در دهکدهها، ابداع شد. منازل سکونتی در گنج دره در ابعاد کوچک با چینه و خشت خام شکل گرفتهاند. خشتها مکعب مستطیلی و کوچک است و بعضی از دیوارها با مادهی سفید رنگی همچون گچ، اندود شده است. واحدهای ساختمانی دارای اطاقهای کوچک وانبارهایی در طبقهی زیریناند و سیلوهای مدوَر برای ذخیرهی آذوقه در آنها تعبیه شده است. پوشش سقف اطاقها احتمالا با حصیر و یا تیرهای چوبی بوده که با گذشت زمان از میان رفته و اثری از آنها باقی نمانده است.
0 نظرات:
» نظر شما؟